سفرنامه گریوان(۱۰)
برکات سفره وآب علی (ع)
گذشته از تعلق خاطری که به بعضی جاها داریم واین نه تنها عیب نیست بلکه مزیت بوده ومفید است(مانند ایرانیان محترمی که سالهاست در کشورهای دیگر زندگی می کنند بدون اینکه کشور وشهر ودیارخود ارازیادبرند) ُ انصافا برخی نقاط خوب ودوست داشتنی هستند. سرچشمه گریوان از آن جاهایی است که منشا خیر وبرکت بوده وچندین پارچه آبادی را با سخاوت تام آباد وزیبا کرده است. منبع اصلی این سرچشمه وموهبت الهی رشته کوه سالوک است. گذشتگان تعریفهای زیادی در باب نزولات آسمانی خصوصا در مورد برف گریوان داشته اند که به افسانه می ماند. بارش برف امسال برروی برف سال قبل تا یک دهه قبل نیز در این کوه قابل مشاهده بود. بارانهای مدام وبرفهای سنگین سالوک سبب جاری شدن چشمه سارهای زیادی می شود . از اطراف آب اصلی سرچشمه در بهاربعضی آبهایی جاری می شود که در محل به نرو معرف است .در این سالها مردم به شکرانه افزایش آب قربانی کرده ودعوت عمومی دارند.در چنین سالهایی به ندرت آب گریوان به نوبت می رود . مردم بی دغدغه و اختلاف باغ واراضی خود را آبیاری می کنند. این وضعیت نه به اندازه سالهای دور ولی تکرار پذیر است .از این وصف که بگذریم هنوزهم منشا حیات گریوان وروستاهای اطراف آن سرچشمه است .
باوری بین مردم نقل است که روزی مولی علی (ع) برقله سالوک نهاری میل کرد ودرپایان آب کوزه اش را به سوی گریوان (جنوب سالوک) جاری ساخته وباقیمانده سفره اش را به سمت اسفراین (شمال سالوک) تکانده است . از این روی در گریوان آب فراوان و در جلگه اسفراین کشت غلات بسیار است.
در گذشته سهمی از آب سرچشمه برای باغات (باغچه ها) داخل واطراف ده می رفته ومقداری هم برای چرخاندن آسیاب آبی مصروف می شده است . پس آبهای سرچشمه با چشمه سارهای مسیر زو بعد از آبیاری باغات فیروزه وشاه پسند (خوش منظر) و... به حصارو منطقه در بجنورد می رسیده است. اضافه آن ُ خصوصا در فصل زمستان به روداترک می ریزد.
از مجموع نهر های منشعب از سرچشمه دو نهر سیمانی است وبقیه باهمان روشهای سنتی آب را به مزارع وباغات می برند.
در همین حال وهوا ویاد پیشینان ُمروری هم بر حوادث خیلی خوش وبعضا غمناک ُواقع در سرچشمه داشتم . روزهای سیزده بدر پایان همه راهها وتجمعها به سرچشمه است . رقصهاوآوازهای مردم ازسالیان سال در این مکان برگزار شده ومی شود... به سال ۵۸ درگیری بین مردم ونیروی نظامی مدافع انتقال آب به حصار ومنطقه پیش آمد که منجر به قطع دوپای یکی از اهالی شد.
بازم دربرگشت ماندیم و راه تمام نشد....